مهروزمهروز، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

مهروز بانو

یلدا....

اینجا که منم " خورشید" نام هیچ دختری نیست. و یلدا پیراهن سیاهی ست که هر شب آسمان ، آن را می پوشد ؛ پیراهنی که نه دگمه ماه دارد و نه سنجاق سینه ستاره را. نه سرخ و نه نارنجی ، نه زرد و نه آبی. "خاکستری" تنها لباسی ست که این پیرزن دارد ، این آسمان مغموم. در عزا و عروسی همین را می پوشد در تمام روزها و هفته ها و ماه ها. دهانش طعم ابر می دهد و صدایش از حنجره بادی کهنسال می وزد. این پیرزن ، دختری به نا ... م خورشید ندارد. ** من اما باز خواهم گشت برای بوسیدن آسمانی که دخترش آفتاب است. برای تماشای نارنجی لباسش؛ برای تابستانی که لبخند توست...               ...
4 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهروز بانو می باشد